بایگانی ماهانه: آگوست 2022

هیچ چیز به ترسناکی خاطره‌هایی که فراموش نمی‌شند، نیست.

نوشته‌شده در به‌دست افرا | دیدگاهی بنویسید

بارون می‌زد به شیشه قطار، عصر بود. توی کوپه سرد، سه نفر بودیم. من و دو تا مرد پیر که خواب بودند روی صندلی‌هاشون. انگار مسافر حرفه‌یی قطار بودند نه مثل من که تازه کار بودم. به دختر متصدی فروش … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در به‌دست افرا | 2 دیدگاه